شنبه, 23 آذر 1404
You are here:

انتخاب قالب

اطلاعات سایت

اعضا : 5711
محتوا : 302
بازدیدهای محتوا : 1304570

اوقات شرعی



جستجو

Loading
تشرف سيد بحرالعلوم در سرداب مطهر PDF
مـتـقي زكي ، سيد مرتضي نجفي ، كه خواهرزاده سيد بحرالعلوم را داشت و در سفر وحضر، همراه سيد و مواظب خدمات داخلي و خارجي ايشان بود، فرمود: در سـفـر زيـارت سـامـرا بـا ايشان بودم .
حجره اي بود كه علامه تنها در آن جا مي خوابيد.
من نيز حـجـره اي داشـتـم كـه مـتصل به اتاق ايشان بود و كاملا مواظب بودم كه شب و روزآن جناب را خدمت كنم .

شـبـهـا مـردم نزد آن مرحوم جمع مي شدند، تا آن كه مقداري از شب مي گذشت .
شبي برحسب عادت خود نشست ، و مردم نزد او جمع شدند، اما ديدند گويا آن شب حضورمردم را نمي پسندد و دوسـت دارد خـلـوت كـند.
با هركس سخن مي گفت ، معلوم مي شدكه عجله دارد.
كم كم مردم رفـتند و جز من كسي باقي نماند.
به من نيز امر فرمود كه خارج شوم .
من هم به حجره خود رفتم ، ولي در حالت سيد فكر مي كردم و خواب ازچشمم رفته بود.
كمي صبر كردم ، آنگاه مخفيانه بيرون آمدم تا از حالش جويا شوم .
ديدم درب حجره اش بسته است .
از شكاف در نگاه كردم ، ديدم چراغ به حال خودروشن است ، ولي كسي در حجره نيست .
داخل اتاق شدم و از وضع آن فهميدم كه امشب سيد نخوابيده است .

لـذا بـه خـاطـر مـخفي كاري با پاي برهنه در جستجوي سيد براه افتادم ، ابتدا داخل صحن شريف عـسـكريين (ع ) شدم ، ديدم درهاي حرم بسته است .
در اطراف و خارج حرم تفحص كردم ، ولي باز اثـري نـيـافـتم .
داخل صحن سرداب مقدس شدم ، ديدم درها بازاست .
از پله هاي آن آهسته پايين رفتم و مواظب بودم هيچ صدايي از خود بروز ندهم .
در آن جا از گوشه سرداب همهمه اي شنيدم كه گويا كسي با ديگري سخن مي گويد،اما كلمات را تشخيص نمي دادم .
تا آن كه سه يا چهار پله ماند و من در نهايت آهستگي مي رفتم .
نـاگـاه صـداي سـيـد از آن جا بلند شد كه اي سيد مرتضي چه مي كني و چرا از حجره ات بيرون آمده اي ؟ در جـاي خود ميخكوب شدم و متحير بودم كه چه كنم .
تصميم گرفتم كه تا مرا نديده ،برگردم ، ولـي بـه خـود گـفـتـم ، چـطور مي خواهي آمدنت را از كسي كه تو را بدون ديدن شناخته است ، بـپوشاني ؟ لذا جوابي را با معذرت خواهي به سيد دادم و در بين عذرخواهي از پله ها پايين رفتم ، تا به جايي رسيدم كه گوشه سرداب مشاهده مي شد.
سيد را ديدم كه تنها رو به قبله ايستاده و كس ديـگـري ديـده نـمـي شـود.
فـهـمـيـدم كه او باغايب از انظار حضرت بقية اللّه ارواحنافداه سخن مي گفت
كمال الدين ج 2، ص 149، س 31

 
تشرف محمد بن قاسم علوي در مسجدالحرام PDF
ابراهيم بن محمد بن احمد انصاري مي گويد: روز شـشم ذيحجه در مسجد الحرام كنار مستجار (ديوار پشت درب كعبه ) بودم .
درآن جا جمعي حـدود سـي نـفـر حـضور داشتند در ميان آنها غير از محمد بن قاسم علوي ،كسي از اهل اخلاص (شـيعيان و مواليان اهل بيت پيامبر (ع )) نبود.
ناگاه جواني كه مشغول طواف بود به طرف ما آمد او دو لـباس احرام (ازار و رداء) به تن و نعل عربي به همراه داشت ، همين كه او را ديديم ، همگي از جـلالـتـش بـرخـاستيم و كسي از ما باقي نماند مگر آن كه بر ايشان سلام كرد.
آن جوان همان جا نشست و ما دور او گرد آمديم .
ايشان به سمت راست و چپ خود نظر انداخت و فرمود: آيا مي دانيد كه ابوعبداللّه (ع ) در دعاي الحاح چه مي گفت ؟ عرض كرديم : نه !
فـرمود: عرضه مي داشت : اللهم اني اسئلك باسمك الذي تقوم به السماء و به تقوم الارض و به تفرق بين الحق و الباطل و به تجمع بين المتفرق و به تفرق بين المجتمع و قد احصيت به عدد الرمال و زنـة الـجـبـال و كـيـل البحار ان تصلي علي محمدوآل محمد و ان تعجل لي من امري فرجا.
بعد برخاست و داخل طواف شد ماهم به احترام ايشان برخاستيم ، اما از اين كه نام مقدسش را بپرسيم غافل شديم .
ادامه مطلب...
 
مذهب ساخته استعمار PDF
ایجاد ادیان و فرق ساختگی یکی از ترفندهای مرسوم دول استعمارگر برای به انحراف کشیدن جریان صحیح دینداری بوده است. در حقیقت هدف کلی این بوده که فرق دستساز در نهایت جایگزین ادیان الهی شده و حداقل چهره ادیان الهی را مشوش سازند. در حوزه یهودیت و مسیحیت این امر تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده و ما امروز شاهد گروهها و فرقه های مختلفی هستیم که با آدابی عجیب و مناسکی غریب تر عده ای را به گرد خویش جمع کرده و ادعای سعادت و رستگاری برای آنان دارند.

در مقوله مهدویت نیز قریب یکصدو پنجاه سال پیش با کمک و هدایت استعمار انگلیس، گروه دستسازی با نام و عنوان بابیت و بهائیت در کشور ما شکل گرفت و طبق بررسی های به عمل آمده و اعلام محققان و صاحبنظران تاریخی، جهت گیری کلی بهائیت جداسازی ملت ایران از مراحع تقلید (که در عقاید شیعه، نواب امام زمان علیه السلام تلقی می شوند) و مشغول کردن آنان به مکتبی ساخته بشربود. مکتبی که جنبه های غیر عقلانی آن بر جنبه های عقلانیش فزونی داشت و بتدریج از صحنه های زندگی اجتماعی و سیاسی خارج می شد و در نهایت گرایش به این ایدئولوژی موجب جدا شدن مردم از دین و دینداری گردید و پیوستن به مکاتب غیر دینی را تسهیل می نمود. با ذکر این مقدمات وارد بحث اصلی شده و به تاریخچه شکلگیری این فرقه دستساز بیشتر آشنا می شویم:
ادامه مطلب...
 
بيانات مقام معظم رهبری در چهارمين نشست «انديشه‌هاى راهبردى»‌ با موضوع آزادی PDF
بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اولاً خيلى خوشحالم و حقيقتاً خيلى متشكرم از يكايك حضار، بخصوص برادران و خواهرانى كه زحمت كشيده بودند، تحقيق كردند، مقاله تنظيم كردند، بعد كوشش كردند آن مقاله را خلاصه كردند - پيدا بود ديگر، مقاله‌ها كاملاً خلاصه شده بود - كه بايد خدا به ما توفيق بدهد، بتوانيم اصل مقاله‌ها را كه حالا چاپ كردند، در اختيار گذاشتند، وقت كنيم و ان‌شاءاللّه ببينيم. حالا بنده كه اقبال اين وقت پيدا كردن را بعيد است داشته باشم، اما دوستان خوب است به اصل مقالات مراجعه كنند و تأمل كنند؛ چون ما با اين مقوله كار داريم. همچنين از مجرى محترم و عزيزمان آقاى دكتر واعظزاده كه طبق معمول با سخنان كوتاه، مطالب زيادى را بيان ميكنند و با تظاهر كم، عقبه‌ى وسيعى از كار را با خودشان اين طرف و آن طرف ميكشانند، تشكر ميكنم. واقعاً ايشان و همكارانشان خيلى زحمت ميكشند؛ ميدانم.
لازم است يك تشكر ويژه هم از همه‌ى دست‌اندركاران بكنيم. خب، اين روزها مشاهده ميكنيد به تبع اين گلاويز شدن‌هائى كه استكبار جهانى و در واقع دشمن درجه‌ى يك آزادى، با كشور ما و با جمهورى اسلامى پيدا كرده - سر همين قضاياى اقتصادى و آثار آن بر عملكرد مجموعه‌ى حكومت و در زندگى مردم - طبعاً يك دغدغه‌ى عمومى در فضاى سياسى كشور وجود دارد؛ يعنى هيچكداممان فارغ از اين فكر نيستيم؛ در عين حال اين كار اصلى و اساسى و بلندمدت، دچار وقفه و تعطيل نشد؛ يعنى تقريباً به طور دقيق، طبق همان برنامه‌ريزى‌اى كه كرده بودند، اين اجلاس در زمان خود تحقق پيدا كرد. اين، بنده را، هم خوشحال ميكند، هم متشكر ميكند از همه‌ى دست‌اندركاران.
جمهورى اسلامى از برگزارى جلسات نشستهاى انديشه‌هاى راهبردى چند هدف عمده دارد، كه اين هدفها را ما نميخواهيم فراموش كنيم و از جلوى چشممان خارج كنيم.
ادامه مطلب...